رسته‌ها
تاریخ آذربایجان
امتیاز دهید
5 / 3.4
با 23 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.4
با 23 رای
از پیدایش اجتماع انسان های اولیه تا جنبش های کارگری اوایل قرن بیستم

آنچه در این کتاب میخوانیم:
عنوان
فصل اول: اجتماع انسان های اولیه در آذربایجان
فصل دوم: طوایف و قبایل در آذربایجان
فصل سوم: پیدایش مناسب فئودالی و مبارزه علیه اشغالگران ساسانی
فصل چهارم: مبارزات آزادی بخش توده های مردم علیه حکومت خلفای عرب در آذربایجان
فصل پنجم: آذربایجان از قرن هشتم تا نیمه دوم قرن نهم
فصل ششم: آذربایجان تحت اشغال مغولها، دولتهای فئودال در قرن 15
فصل هفتم: آذربایجان در قرن پانزده
فصل هشتم: آذربایجان در اوایل قرن شانزدهم، مبارزه علیه اشغالگران ترکیه و ایران
فصل نهم: آذربایجان در نیمه اول قرن 18
فصل دهم: خانخانی آذربایجان در نیمه دوم قرن هیجدهم - اوضاع افتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور
فصل یازدهم: پیوستن آذربایجان به روسیه
فصل دوازدهم: آذربایجان در سالهای 30 تا 50 قرن نوزدهم
فصل سیزدهم: فرهنگ آذربایجان در نیمه اول قرن نوزدهم
فصل چهاردهم: اصلاحات سالهای 60 تا 70 در آذربایجان در رفرم های دهقانی آذربایجان در دوره های بعدی
فصل پانزدهم: تکامل صنعت در نیمه دوم قرن نوزده در آذربایجان، سرمایه داران و کارگران، آغاز جنبش های کارگری
فصل شانزدهم: فرهنگ آذربایجان در نیمه دوم قرن 19
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
246
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
شازده
شازده
1399/03/03

کتاب‌های مرتبط

مریوان از فراسوی زمان
مریوان از فراسوی زمان
5 امتیاز
از 1 رای
تهران به روایت تاریخ - جلد ۱
تهران به روایت تاریخ - جلد ۱
4.4 امتیاز
از 11 رای
تهران به روایت تاریخ - جلد ۳
تهران به روایت تاریخ - جلد ۳
4.3 امتیاز
از 9 رای
تاریخ مازندران - جلد 1
تاریخ مازندران - جلد 1
4.5 امتیاز
از 40 رای
بومهای سنگی
بومهای سنگی
4.1 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تاریخ آذربایجان

تعداد دیدگاه‌ها:
67
نسل دوم کمونیست های ایرانی که در واپسین سال های زمامداری استالین در شوروی کشته شدند: گرچه آنها قربانی قتل و تصفیه و کشتار جمعی نسل اولی ها نشدند، اما بدل به "بردگان کمونیسم" شدند و جان شان را از دست دادند.این نسل در نبرد بر سر زندگی در بهشت رویایی خود "نظام کمونیستی شوروی" با دردناک ترین بلاهایی که انسان حتی نمی تواند از سر گذراند! دست و پنجه نرم کردند. حزب_توده ایران ۱۰ مهر ماه ۱۳۲۰ تنها ۲۰ روز پس از اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی از سوی استالین در تهران بنیان شد. این حزب سازمان اصلی چپ در تاریخ معاصر ایران است که جایگزین سوسیال دموکرات های زمان مشروطه و "حزب کمونیست ایران" (در دهه ۱۹۲۰_پُست قبل) شد. پس از شکست جمهوری سوسیالیستی گیلان اینبار نوبت به کردستان و آذربایجان ایران رسید تا به هر شکل ممکن شوروی به امتیاز نفت دریای کاسپین دست یابد. وزیر امورخارجه جمهوری گیلان (پیشه وروی) و چند تن دیگر که از دوران تصفویه استالین جان سالم به در برده بودند پس از ۲۰ سال ماموریتی تازه داشتند. سرانجام بفرمان استالین، آخوند قاضی_محمد با عمامه و یونیفرم ارتش سرخ در کردستان و پیشه وری در آذربایجان، اعلام خودمختاری کردند اما دیریی نپایید که با قرارداد قوام-سادچیکف که در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۲۵ (برابر با ۴ آوریل ۱۹۴۶) بین احمد قوام نخست‌وزیر ایران و سادچیکف سفیر اتحاد شوروی در تهران منعقد گردید، استالین دستور خروج نیروهای خود را برطبق مفاد و طرح الحاقی داد، که منجر به فرار اجیران و خودفروختان خود به سمت شوروی شد. باری... پس از نجات و فروپاشی دستگاه فرقه دموکرات آذربایجان و کردستان ایران در سال ۱۳۲۵ و فرار ۶ ماه بعد کردهای ایرانی_عراقی با رهبری ملامصطفی_بارزانی که همه گی تحت امر حزب بلشویسم بودند، به "آذربایجان_شوروی" گریختند، هزاران تن آنان که نامی نداشتند فورا گذارشان به اردوگاه‌های کار اجباری، تحقیرهای دائمی، بازجویی‌های ک.گ.ب، مجازات‌های غیر انسانی و پرتگاه های مرگ و زندگی حیوانی افتاد. تبعیدگاه‌های سیبری و مجمع الجزایر گولاگ بر سرنوشت تراژیک و دردناک آنها سایه انداخت و لحظه ای آنها را در کشاکش سرنوشت و آزادی اراده رها نکرد و سپس یقه نامداران را هم گرفت! هیچ یک از اعضای به اصطلاح کابینه پیشه وری که در ایران ماندند و موفق به فرار نشده بودند، توسط دولت یا ارتش اعدام نشدند و در نهایت پس از چند سال زندان به زندگی عادی بازگشتند. بر عکس کسانی که از ایران به شوروی گریخته بودند، دچار سرنوشت شومی شدند.
پینوشت ؛ میرجعفر باقر اف (دبیرکل حزب کمونیست آذربایجان شوروی) آتاکیشیف (سفیر شوروی در ایران) معصومه مصور‌رحمانی (همسر پیشه‌وری) داریوش پیشه‌وری (پسر پیشه‌وری) غلام یحیی دانشیان (فرمانده فدائیان فرقه) نصرت‌الله جهانشاهلو (معاون پیشه‌وری)
سلام‌الله جاوید (وزیر داخله فرقه)
عبدالصمد کامبخش (اعضای ۵۳ نفرحزب توده)علی شبستری (رئیس مجلس فرقه)فریدون ابراهیمی (دادستان فرقه) نورالله‌خان یکانی (رئیس نظمیه ارومیه)داداش تقی‌زاده رضا رسولی (وزیر تجارت و اقتصاد)سرتیپ علی‌اکبر درخشانی (فرمانده پادگان تبریز) اردشیر آوانسیان عبدالحسین احمدی (مسول فرقه در خوی)محمد بی ریا(وزیر فرهنگ)حسن اورنگی (وزیر بهداری)محبوب خوش‌کلام(فرماندار فرقه در سراب)میر‌رحیم نوعی(فرماندار فرقه در خوی) ابوالحسن واقف(فرماندار سراب) دکتر مهتاش(وزیر کشاورزی)صادق پادگان(معاون پیشه‌وری )ربیع‌الله‌کبیری (وزیر راه) جعفر کاویان (وزیر نیروهای مسلح فدائیان) زین العابدین قیامی (رئیس دیوان تمییز) حسن نظری‌غازیانی (خلبان) غلامرضا الهامی (وزیر دارایی) محمود پناهیان (وزیر جنگ فرقه) صفر قهرمانی (اعضای ۵۳ نفر حزب توده) و... همگی یا کشته شدند و یا به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شدند.تعداد اندکی از آنان که زنده ماندند دست به افشا گری های حیرت آوری زدند که متاسفانه سالهاست از چشم همه پنهان مانده! و گروه های چپ در ایران سکوت کامل در این باب اختیار کرده اند و گاهی از ثمرات و موفقیت های چشمگیر حزب کمونیستی در ایران بی شرمانه سخن می رانند.
سنگ یاد بود ۶۵۱۳ ایرانیِ کمونیست به مناسبت "روزملی قربانیان کمونیسم" در قزاقستان 30 کیلومتری جنوب شهر کارگاندا و در محلی که یکی از اردوگاه‌های اصلی کار اجباری کارگاندا ( با نام اختصاری کارلاگ) است قرار دارد. اردوگاه‌های کار اجباری شوروی با نام اختصاری «گولاگ» که شامل بیش از 470 اردوگاه در سراسر شوروی که از جمله این «گولاگ»ها، اردوگاه کار اجباری کارگاندا کارلاگ با ۱۹۲ اردوگاه یکی از بزرگترین مناطق اردوگاهی کار اصلاحی (اجباری) زندانیان یا همان گولاگ در شوروی محسوب می‌شده است ، در سال ۱۹۳۰ منطقه‌ای به وسعت کشور فرانسه ! توسط دولت مرکزی شوروی برای نگهداری تبعیدشدگان و زندانیان مخالف دولت کمونیست شوروی در غرب و جنوب غربی کاراگاندا با نام «اردوگاه کار اصلاحی کاراگاندا» (карагандинский исправительный трудовой лагерь) راه‌اندازی شد که تا سال ۱۹۵۹ زیر نظر مسکو اداره می‌شد. کارلاگ «Карлаг» در حال حاضر نام موزه‌ای است در روستای دولینکا «Dolinka» در فاصله ۵۰ کیلومتری غرب کاراگاندا ، برای عبرت پذیران است. در خصوص سرنوشت بخشی از ایرانیان مهاجر آنطور که اسناد ثبت شده در موزه نشان میدهد : هیچ مدرک و سندی در خصوص علت محکومیت ایرانیان در این اردوگاه وجود ندارد و صرفاً تعداد آنها و روز ورودشان مطابق اسناد موجود است، زندانیان ایرانی بدون نام و نام خانوادگی و تنها با اشاره به شماره زندانی و قومیت آنها جزء افراد ترک و یا کُرد و گیل تالشی ثبت شده اند ، لذا تعداد ایرانیان در این اردوگاه مطابق راهنمای موزه قطعاً بیش از ۶۵۱۳ نفر است و تعداد کشته شدگان این اردوگاه که قادر به مقاومت در برابر شرایط زندگی نبودند، هنوز معلوم نیست. (شمار کلیِ ایرانیان گرفتار امده در شوروی بیش از ۳۰ هزار نفر است) اندک شماری از بازماندگان نیز که در جنوب قزاقستان زندگی می‌کنند، علل دستگیری و انتقال آنها به کارلاگ متفاوت بوده است.
پینوشت؛ این تعدا ایرانی، اعم از سران چهار دوره مختلف احزاب کمونیستی ایران و پیروانشان که شمار زیادی از آنها تا واپسین لحظات زندگی به آرمان کمونیسم و شوروی وفادار ماندند، توسط شوروی کشته شدند. " متن نوشته شده گرفته از نشریه پسغامبر pasghambar است و برای اطلاعات بیشتر به این نشریه رجوع کنید "
مردم بیدار ایرانشهر روز پنج شنبه بیست و یکم اذرماه 1325 را فراموش نخواهند کرد روزی که آذربایجان از چنگال اهریمن نجات یافت وقایع آن روزگاران تلخ و گزنده مخصوصا در دل ما آذری ها با نقل از خاطرات بازماندگان آن روزگار عجین شده است اعدام ها و شکنجه ها ویرانی ها و خیانت ها
کامنت ایشان درباره ساسانیان زیر این کتاب است و لایک هم از بنده دریافت نکرده است
این جملات شعاری "ققنوس وار دانستن ایران" هم به نظرم نسبتی با واقعیت ندارد. ایران هیچگاه -و مطلقا هیچگاه- به قبل از حمله ی مغول بازنگشت و ما هویت دیگری یافتیم. ققنوس کدام است؟ تجربه ی حکومت های مذهبی صفویه و ساسانی به ما آموخت که حکومت های مذهبی در ایران تنها با حمله خارجی از بین رفتند. این وسط خودتان را گوشت قربانی نکنید که یکی از اعضای کتابناک را مفت از دست می دهیم.

این سخن شما از نظری درست است فتنه 57 را می شود با حمله مغول و جنگ قادسیه در دوران ساسانی مقایسه کرد حکومت صفویه نیز با حمله خارجی ساقط نشد آریانا آن زمان بخشی از ایران بود و با شوروش داخلی سرنگون شد شما تا به نحوی درست می گید فتنه 57 را می شود قادیسه دوم نامید، همانگونه قساوت، کشتار، ایرانی کشی و آوارگی ایرانیان در سراسر گیتی، اختناق و سرکوب
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور

تجربه کشورهای جمهوری دیکتاتوری مثل انگلستان و اسپانیا و هلند و اشغال نظامی نروژ در زمان آلمان نازی و از بین رفتن پلیدی ها و استقرار یک حکومت ملی و البته مشروطه ( برای من مشروطه یا جمهوری زیاد مهم نیست) نشان میدهد راه سخت است ولی غیر ممکن نیست نگران من نباشید سعی می کنم هوشمندانه در راه آرمان آزادی خواهی مبارزه کنیم و در این راه جز ملت ایران متکی بر کسی نیستیم
قرار نیست در پیاده سازی احکام اسلام و سیاست خارجی، نظر تک تک شهروندان تامین شود. همین که اکثریت مردم مسلمان باشند و حکومت اسلامی را در هر انتخابات تایید کنند، یعنی احکام اسلام در سیاست خارجی باید پیگیری شود.

تمام رژیم های دیکتاتوری انتخابات های مهندسی شده و پرشوری دارند و نتایج 90 درصدی و 80 درصدی انتخابات دارند برخی دوستان ضد رژیم من نیز در انتخابات فریب می خورند و شرکت می کنند، شما از کجا می دانید این آمار پنجاه به یک است؟ چگونه چنین مطمئن از خواست ملت ایران برای حکومت اسلامی سخن می گویید؟ انتخابات مشخص میکند ملت خواهان سکولاریسم هستند یا نیستند. اینکه یک انتخابات فرمایشی برگزار کنید و عده ای مخالف برای اندکی تنفس بیشتر پای انتخابات بروند و دو روز بعد از کرده خویش پشیمان شوند چه حکومت شما را انتخابی نمی کند.
کاش نتایج چهل سال جمهوری اسلامی را می دیدید کاش کمی نگاهی به داخل ایران می کردید کاش ایرانیان یک دهم فلسطینی ها برای شما ارزش داشتند، حداقل اخبار ده روز اخیر ایران بی توجه از کنارش رد نمی شدید چهل و یک سال است امثال من ایرانی سکولار نمی توانم نفس بکشم میلیون ها تن از اعضا نخبه جامعه مبجور به ترک کشور شده اند نتایج چهل سال نظام فاشیستی اسلامی را می شود در محیط زیست ، اقتصاد، رفاه و اخلاقیات جامعه دید
اسلامی دینی سازش ناپذیر با دگراندیشان است و باعث ریاکاری در جامعه می شود
تفاوت در نگرش ماست هنجارهای اخلاقی من مستقل از اسلام است در باور من نمی شود یک دخترک 13 ساله را فاسد و فاسقه، مرتکب فسق و فحشاء به خاطر چند عکس دانست در نگرش من این یک عمل پدوفیلی و جرم است و کودکان قدرت تفکر منطقی صحیح و اخذ تصمیم های بی نقص را ندارد و باید آنان را قربانی دانست ، اینقدر نگرش ما متفاوت است که حتی نمی توانم جمله مستحق قتل بوده یا نبوده است را با شما بحث کنم.
قبلا بحث های قرآنی زیادی با شما داشتم خمینی در رساله خویش از تفخیذ با طفل شیرخوار سخن گفته و وی نیز بیش از شما در باب اسلام تحقیق کرده است شما می فرمائید در اسلام تفخیذ با همسر جایز است خوب کجای قرآن چنین نوشته؟ درواقع قرآن مطالب شعری و پراکنده بود که بعدها به شکل کتاب بیرون آمد شما می گوید تفخیذ با همسر در اسلام مشکلی ندارد این مطلب در کجای قرآن آمده است؟ شما نیک می دانید بسیاری از قوانین اسلام در متن قرآن نیست اما به این معنی نیست که این قوانین اسلامی نیستند، بله الله برای محمد استثنا قایل شده است به قول عایشه الله برای نیازهای محمد سریع می شتافت و آیه نازل می کرد، بله من بعد از 1400 سال نقد دارم زیرا این سبک زندگی بدوی در گذشته 1400 سال پیش دفن نشده است و روزانه قربانی می گیرد.
امروز نیز کارتل های مواد مخدر ده ها معشوقه دارند هم کارتل راضی هم همسرانشان هم طرفداران آنان البته بین زنان محمد ریحانه که از نسل کشی بنی قریظه به غنیمت ( غنیمت؟! هنجارهای من اسلامی نیست من اسمش را آدم ربایی و تجاوز می گذارم) گرفته شده بود هرگز محمد را دوست نداشت و کنیز وی باقی ماند.
عجیب است با آنکه شیعه نیستید ولایت فقیه را که یک برداشت سیاسی جدید از تشییع است را پذیرفته اید و یا حداقل به آن سر سپرده اید.
مشکل نقد شما این بود که یک تصویر از یک حرکت عادی شاهزاده در کنار همسر و دخترش دیده اید و با این تصویر که از نظر شما سبک است قصد دارید کل شخصیت وی را تخریب کنید که نه روش منطقی است نه منصفانه، بله امروزه در خانواده اغلب ایرانیان رقص و آواز و شادی به راه است هرچند مخفی و حال که فصل تابستان است بسیاری در کنار استخرها و باغچه ها ملق می زنند و در آب می پرند در برخی خانواده ها بساط ساخت شراب و سرو آن نیز به طور اجدادی و فرهنگی به راه است درست یا غلط نیز بسیاری از خانواده های ایرانی حیوان خانگی دارند و چون مسلیمن از سگ کشی لذت نمی برند روایت مشهوری است مولای شما علی سگ کشی را بسیار دوست میداشته.
در تلاش هستیم مشروطه را به ایران باز برگردانیم این حق اخلاقی و بلکه وظیفه اخلاقی ماست همین که شما بارها و بارها قصد در تخریب وی دارید نشان می دهید که وی نه تنها هیچ نیست بلکه یک وزنه قابل اتکا و قابل بحث است
با این روی احتراما امیدوارم شما بر فرزند دختر خویش (اگر از این موهبت برخوردار هستید) یک قفس درست نکنید، که خود در جوانی ژیمناستیک کار کنید و برای وی زندانی سرد و تاریک در کنجی از اتاق و با چادری به رنگ سیاه درست نکرده باشید و بال و پر فرزند خویش را بی رحمانه قیچی نکرده باشید امیدوارم وی یک زندگی شاد و بدون وحشت را تجربه کند و لحظات ارزشمند زندگی اش در زندانی سیاه تباه و نابود نشود و از خندیدن در جمع احساس گناه نکند، از استفاده یک کرم ضد آفتاب ساده حس گناه کار بودن نکند و فعالیت های اجتماعی اش محصور به کنج خانه و کلاس قرآن و زیارت از اهل قبور در آخر هفته نباشد
هرگز تصمیم ندارم بگویم ده سال عمر خود را هدر دادید اما دوستانه از جانب دوستی کوچکتر به شما توصیه می کنم در باب موضوعات علمی و علومی مانند اسطوره شناسی، جامعه شناسی تاریخی، فیزیک و شیمی، تکامل و تاریخ تحولات زندگی بشر در رنسانس، عصر صنعتی و بعد از آن مطالعه کنید من به شخصه قرآن را یک محصول این جهانی مربوط به فرهنگ و تاریخ و جغرافیایی خاص می دانم که در دنیای نوین و جغرافیای ما نباید کارکردی داشته باشد
توضیحی که در مورد سوریه دادید نظر من را تائید می کند این کشور از سوی غرب تحت فشار است سوریه با بشار اسد یا بی بشار اسد جولان گاه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نخواهد بود و نتایج آن را می بینیم، انفعال بشاراسد از حملات کنترل شده و متمرکز شده روی سپاه پاسدران، سکوت روسیه و...
دفاع از سوریه است نه بشار اسد. بله بشار اسد سکولار و کافر به احکام قرآن است ولی به سخنانم دقت نکردید. چه گفتم:
نقل قول از Khwanirath:
از کفار سکولار در چه صورتی می توان حمایت کرد؟ در صورتی که منفعتی برای مسلمین داشته باشد.

آیا در بین ایغورها هیچ کافر سکولاری نیست که فشار و تحقیر ایغور ها توسط حکام کمونیست چین را کم کند؟ سخن شما تناقض دارد همه ایغورها هم به داعش نرفتند اتفاقا بیشتر اعضا داعش از خود عراق و در مراحل بعدی کشورهای عربی و بعد چچن و در مرحله بعد تازه مسلمانان غربی و مسلمان زاده های غرب بودند و ایغورها نیز مانند سایر مسلمین برخی شرکت کردند برخی نکردند.
اینکه هم پیش بینی کنیم فلسطینی ها چگونه حکومتی خواهند ساخت نه نیازی به نوستراداموس شدن دارد نه هوش بالا خود را فریب ندهیم خواهیم فهمید آنان یا حکومتی سکولار بر مبنی پان عربیسم درست می کنند یا مذهبی بر اساس اهل تسنن، مذهب شیعه نیز جز در سنی ستیزی معنی دیگری پیدا نمی کند سنی ستیزی و تصور شهادت فاطمه زهرا و فدک و جانشینی علی را از تشییع بگیریم دیگر چیزی برای وجود ندارد. سنی ها و شیعه های مذهبی هیچگاه دوست هم نخواهند شد، چنانچه پیشتر نبودند، شیعه ها نیز اتحادی با هم ندارند کشتار افغان ها کنار مرز را روزانه شاهد هستیم، فعلا حجم انبوه بذل و بخشش های رژیم اسلامی برخی فرقه های سیاسی ساختگی شیعی را نگه داشته است، مطمئن باش حزب الله لبنان هیچگاه به کمک ایران نخواهد شتافت
ثبت نام شما برای حضور در سوریه و حفظ اسد تصمیم شخصی شماست ولی کاش اطراف خویش را می دیدی و کمی به پویا ها و نداها و آسیه ها فکر می کردی باز هم به غیرت شما که نمی گید مشتی کافر بودند می خواستند نروند تا کشته نشوند، شاید هم در باطن همین نظر را دارید اما در اقرار آن تعارف دارید.
تصور محو اسراییل هم تصوری پوچ است آنان ساده لوح نیستند می دانند با جماعت مسلمان چگونه رفتار کنند آنان از بنی قریظه درس ها گرفته اند. تلاش برای محو این ملت هفتاد و چند ساله جز وارد کردن هزینه های سرسام آور به کشور سودی ندارد و اسراییل هنوز سر جایش است جالب است دوره شاه فقید از آنجا که وی برخی تمایلات اسلامی داشت کمک زیادی به فلسطینیان می کرد شاید اگر رژیم وی پابرجا بود فلسطین امروز چنین خوار و خفیف نبود
در اوایل سلطنت پهلوی اول تجزیه طلب ها سرکوب شدند و بعد از استقرار حکومت دیگر این سخنان را چنین نشنیدیم جمهوری اسلامی نیز عمکلرد مناسبی برای پیوند دادن ایرانیان ندارد البته که پهلوی دوم چنین که جمهوری اسلام بساط اعدام دارد نداشت.
بله توجه به مناطق ایرانشهر هزینه دارد اما درواقع یک زیرساخت اقتصادی نیز است
البته که وقتی شاه مشروطه صرفا قوانین نخست وزیر منتخب را تائید کند نظراتش با نظرات ملت یکی است انتخابات جمهوری اسلامی هم فرمایشی است من به عنوان یک شهروند ملی گرا و سکولار حق داشتن یک نامزد یا حزب برای انتخابات ندارم، با انتخاباتی خواندن سیرک مجلس جمهوری اسلامی روی زخم های ما نمک نپاشید، رهبر جمهوری اسلامی نیز نماینده عموم مردم نیست بارها حتی اذآن شده مردم حقی در انتخاب وی ندارند.
بله شما در خصوص اویغورها صحبت کردید، ولی همانطور که عرض کردم جریان غالب -نه جریان غالب، بلکه تمام جریان های سیاسی مخالف همان دو تاست- در میان اویغورهای مخالف دولت چین، دو دسته است. یا القاعده یا سکولار!
شما اینطور متصور شدید که وقتی سخن از حمایت از حماس است، یعنی ایشان باید در تمامی زمینه های موجود در جهان با ما همرای و عقیده باشند. اینگونه نیست و ابراز تاسف ایشان بابت اعدام صدام، نه از بابت حب او که از بابت بغض اسرائیل بوده است. لازم به ذکر نیست که کسی کار ایشان را تایید نمی کند. و لبنان؟ بازوی جمهوری اسلامی است برای محو اسرائیل از پهنه ی زمین. بنده نوستراداموس نیستم که بدانم فلسطینی ها چه حکومتی انتخاب می کنند. فعلا که نشان می دهد مسلمانند. چطور فرقی بین اویغورها و فلسطینیان نیست وقتی عده زیادی از اویغورها در سوریه با ایران می جنگند؟
خیر مدالم را به رهبر ایران تقدیم نکرده ام. گذاشته ام یک سیرک بزنم تا دلقک پهلوی در آن به ترقص بیفتد به ایشان هبه نمایم.

و چه سخن نغزی فرمودید، در پادشاهی مشروطه فرامین شاه و ملت یکی ست! در جمهوری اسلامی که هر نوبت در انتخابات تایید می شود، ما نمی توانیم بگوییم در همه زمینه ها نظر مردم و حکومت یکی ست. در یک پادشاهی موروثی فرامین شاه و ملت یکی ست؟ بعید هم نیست و ممکن است در یک سیرک نظر دلقک و تماشاچی یکسان باشد. حتما به اندرز شما در خصوص راه جوانی -که گویا آن را با بطالت عمر یکی دانسته اید- می اندیشم. حتی می توانم از ژیمناست بزرگ هم بیاموزم که در خانواده "معمولی امروزی" چگونه می توان اسباب ریشخند شد.
صادقانه من از شما هیچ رنجشی به خاطر ندارم و شما را جز به ادب نمی شناسم و بارها در مسائل مختلف، متانت و ادب شما را نسبت به مخاطب دیدم. مخالف محترمی هستید. امیدوارم این عدم رنجش دو طرفه باشد. در خصوص سکولاریسم، مسئله اعتراف بنده نیست. آیه مستقیم و واضح خداست که هر کسی بدانچه الله نازل فرموده حکم نکند، کافر، فاسق و ظالم است. نمی توان هم مسلمان بود و هم کافر!
بنده قرآن را وحی منزل می دانم چون نسبت به بسیاری از جوانب و زوایای آن -نه همه جوانب- مطلع ام. شما نمی دانید چون مطلع نیستید و بارها این امر بر بنده اثبات شده است. این جملات شعاری "ققنوس وار دانستن ایران" هم به نظرم نسبتی با واقعیت ندارد. ایران هیچگاه -و مطلقا هیچگاه- به قبل از حمله ی مغول بازنگشت و ما هویت دیگری یافتیم. ققنوس کدام است؟ تجربه ی حکومت های مذهبی صفویه و ساسانی به ما آموخت که حکومت های مذهبی در ایران تنها با حمله خارجی از بین رفتند. این وسط خودتان را گوشت قربانی نکنید که یکی از اعضای کتابناک را مفت از دست می دهیم.
این نکته را هم عرض کنم که به شخصه اظهار نظر سیاسی را دون شان خود می دانم و تلاشم در خیلی از موارد بر این بوده که -جز در قضیه فلسطین- وارد این گفتگوها نشوم. در هر حال سخن، سخن می آورد.

من حب "بی دلیل" به اسلام دارم؟ بله حب بنده به اسلام، بی دلیل است ولی حب شما به ژیمناست ایرانی و مخالفت های کاملا بی مبنای شما به اسلام، "با دلیل" است. حداقل بنده به عنوان یک مخالف سرسخت اسلام، 10 سال تفسیر قرآن خواندم و به آن معتقد شده ام. جنابعالی بغض تان به اسلام از کجاست وقتی مبتدیات قرآن را نمی دانید؟ بگذریم.
تصور بازسازی سوریه از سوی غرب ساده انگارانه است. با تصویب قانون قیصر توسط رژیم ایالات متحده، کدام شرکت غربی می خواهد به قول شما به "بازسازی" سوریه بپردازد که حالا حضور ایران مانع شده باشد؟ به فرض هم که این چنین باشد، حاکمیت مشروع سوریه حق ندارد از ایران بخواهد این کشور را ترک کند؟ مدافعان اسد کدام است؟ نجات سوریه از دست تروریست های دل و جگر خوار ارتش آزاد و داعش و القاعده، دفاع از سوریه است نه بشار اسد. بله بشار اسد سکولار و کافر به احکام قرآن است ولی به سخنانم دقت نکردید. چه گفتم:
[quote='Khwanirath']
از کفار سکولار در چه صورتی می توان حمایت کرد؟ در صورتی که منفعتی برای مسلمین داشته باشد.[/quote]
اگر راه دستیابی به اسرائیل برای محو این رژیم منحوس توسط یک حاکمیت سکولار باز باشد، چرا از آن حمایت نکنیم؟ بنده خودم هم شخصا برای اعزام به سوریه نام نویسی کرده بودم. مسلمانان بر سر عقیده شان از خون دادن هم دریغ نخواهند کرد. شما به تماشای آفتاب بالانس شاهزاده تان مشغول باشید.
قرار نیست در پیاده سازی احکام اسلام و سیاست خارجی، نظر تک تک شهروندان تامین شود. همین که اکثریت مردم مسلمان باشند و حکومت اسلامی را در هر انتخابات تایید کنند، یعنی احکام اسلام در سیاست خارجی باید پیگیری شود. چه 50 درصد منهای 1 نفر جامعه بخواهند و چه نخواهند. شما مخالف باشید و نباشید، در همه جای دنیا نظر تک تک شهروندان را در هر امری تامین نمی کنند و بحمدالله جمهوری اسلامی هم از این قاعده مستثنا نیست. شما مسلمان نیستید. ما با صدای سپاهی هزاران نفری تاکید می کنیم که مسلمانیم و حمایت نظامی برای از بین بردن اسرائیل را کاملا تایید می کنیم.
چون افرادی سخنان تجزیه طلبانه می زنند پس جمهوری اسلامی ملی گرایی را به خطر انداخته است؟ در زمان رژیم پهلوی نمی زدند؟ کوچک جنگلی و خزعل و پیشه وری در زمان جمهوری اسلامی بود؟ جمهوری اسلامی در سرکوب تمایلات تجزیه طلبانه، فرسنگ ها از پهلوی جلوتر است. چند نفر در جمهوری اسلامی جرئت عرض اندام یافتند؟ بر خلاف پهلوی که بحرین را در زمان پسر و آرارات را در زمان پدر به ثمن بخس و مفت واگذار کردند (کانه ارث پدرشان بوده)، کجا سراغ دارید که یک وجب از ایران در زمانه جمهوری اسلامی کم شده باشد؟ خودم پاسخ می دهم. هیچ جا!
در خصوص مباحث ایرانشهری، بنده مخالفتی با شما ندارم. اصولا نمی توان با آقای طباطبایی در موارد زیادی مخالفت داشت. ولی جالب است کسی این حرف را می زند که ماتم زده ی نگاه حکومت ایران به خارج است. بالاخره ما نفهمیدیم توجه به خارج از ایران خوب است یا بد؟ حسابتان با خودتان هم روشن نیست. بائک تجر، بائی لا تجر؟ لابد تصور کردید که ایجاد نفوذ در مناطق ایرانشهری، قرار است مفت و مجانی اتفاق بیفتد! نمونه دیگری از تحلیل ضعیف مسائل جهان!
سوء تفاهمی صورت نگیرد. کسی آبادسازی کشورهای همپیمان را تایید نمی کند. آنچه مورد تایید خداست، حمایت نظامی است نه ساخت و ساز! حزب الله هیچگاه جمهوری اسلامی را رها نمی کند. اصلا یکی از چیزهایی که شیعیان کنونی را برای من جذاب می کند، یکدستی ایشان -بر خلاف اهل سنت- است. شیعیان ید واحد هستند. همه مسلمانان هم باید فارغ از مذهب چنین باشند. سرنوشت حزب الله و جمهوری اسلامی، بی تردید مشترک است. مجدداً عرض می کنم که آنکه مگس دور شیرینی است، آنهایی هستند که سایر کشورها را گاو شیرده می انگارند و یک ترقه هم برایشان نمی اندازند. اگر تصور می کنید خوش رقصی کشوری برای آن مگس ها، فایده ای دارد، زیادی خوش بین هستید.
[quote='ctr2006']
شما متاسفانه یک نفرت کور دارید و این نفرت چشم شما را کور کرده است و حب بی دلیلی به اسلام دارید[/quote]
مغلطه می فرمایید. یک مفسد اقتصادی با هزار میلیارد دزدی را اعدام می کنند -با آنکه جزای او اعدام نیست. این فرد به ناحق کشته می شود ولی کماکان مفسد اقتصادی است. در خصوص آن مقتول هم نه تنها ایشان فسق و فحشاء داشته و با نامحرم در ارتباط بود، بلکه متجاهر به فسق هم بوده و عکس های غیراخلاقی خود را منتشر می نمود. در فساد ایشان هیچ تردیدی نیست، چه به ناحق کشته شده باشد و چه نشده باشد.
من بر خلاف شما ماستمالی بلد نیستم. "فریب خوردن" را برای لاپوشانی فساد اخلاقی آن فاسقه بکار می برید. بنده ولی با احدی تعارف ندارم. وقتی می گویید پدوفیلی "اسلامی"، یعنی باید سندی از قرآن ارائه دهید که بچه بازی در اسلام است. یکبار و دو بار و سه بار نیست که از شما چنین درخواستی می کنم. هر بار از ارائه سند قرآنی ناتوانید ولی باز چنین نسبتی به اسلام می دهید. مهم نیست و من در این زمینه ها صبرم زیاد است. مکررا درخواست می کنم که سندی قرآنی از جواز بچه بازی در اسلام بدهید.
مبحث تفخیذ با همسر هم هیچ ایرادی ندارد. در هر حال مسائل هورمونی بر زنان حادث می شود و تفخیذ جایز است. آنچه حرام است لواط با همسر است نه تفخیذ!
نکته دیگری فرمودید. نخست اینکه بنده شیعه نیستم که امام داشته باشم. آمار ازدواج پیامبر هم حسب فرمایش خدا، استثنایی برای خود ایشان است. جنابعالی که عادت دارید در همه زمینه ها بدون اطلاع نظر دهید، بروید ببینید پیامبر همسران چند ساله می گرفت. خدا راضی، پیامبر راضی، همسران پیامبر راضی، جنابعالی پس از 1400 سال ناراضی!
توجیهات عجیب و غریب شما هم جالب است. رفتار آقای پهلوی "یک رفتار عادی در یک خانواده معمولی امروزی" است؟ مگر بنده و امثال بنده که دلقک بازی های این پهلوی سبک و بی مایه را نمی پسندیم، در خانواده های غیر معمولی یا دیروزی زیست می کنیم؟ رفتار ایشان، دلقک بازی خنک و بی مزه ی یک فرد عامی است که خود را اسباب ریشخند خلایق و مضحکه ی خلق الله ساخته است. شما مثل اینکه در خانواده خودتان زیادی پشتک و وارو می زنید که سبک بازی های جلف این فرد خُنُک را "رفتار عادی" می دانید. برداشت شما هم از "قرن 21" در نوع خود بی نظیر است. گویا قرن بیست و یکم در مخیله شما قرن کله معلق زدن و فیلم گرفتن از نیم پشتک زدن است. چنین نیست و بنده که به سن و سال، از ایشان جوانتر هستم هم این سبک بازی ها را نمی پسندم. قرن بیست و یکم، قرن مضحکه شدن نیست و سبک زندگی هم با نمایش بلاهت متفاوت است. حتی این جمله شما که ایشان "یک شاهزاده در سیستم مشروطه است" هم صحیح نیست. چون سیستم مشروطه برچیده شده و در ایران دایر نیست. به واقع رضا پهلوی هیچ چیز نیست.
تاریخ آذربایجان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک